رسته‌ها

هلنیسم، دروغی بزرگ درباره‌ی ملتی کوچک

هلنیسم، دروغی بزرگ درباره‌ی ملتی کوچک
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 26 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 26 رای
دوران هلنی، به دورانی اطلاق می‌شود که پس از حمله‌ی اسکندر به شرق آغاز شده و از فتوحات او تا استقرار سلطه روم تا آسیای صغیر و مصر به طول می‌انجامد. در کتاب "هلنیسم " می‌خوانیم، هلنیسم یا یونانی مآبی فرهنگ مردم آریایی، هندوان ، ایران زمین و آسیای کوچک است که پس از یورش اسکندر مقدونی به آسیای کوچک و جنوب غربی ایران همراه سپاهیان و جانشینان اسکندر به یونان رفته است و تاریخدانان غربی آن را وارونه کرده‌اند تا خود را وارث تمدنی بزرگ جلوه دهند.
کتاب حاضر کاوش‌هایی در رابطه به هلنیسم و ریشه‌‌ی آن به خواننده عرضه می‌دارد و با استناد به شواهد تاریخی و آثار باستانی نشان می‌دهد که یونانیان هندسه را از مصری‌ها، نوشتن و حساب کردن را از فینیقی‌ها و نجوم را هم از سریانی‌ها یا آرامی‌ها آموختند.
پروفسور "پوپ " خاورشناس آمریکایی می‌نویسد " دنیای غرب از ایران باستان اگاهی مختصری دارد که آن نیز از روی گزارشهای خصمانه و پرغرض یونانیان است. "
تاریخدانان غربی نیز از بی مایه بودن فرهنگ یونان باستان و دروغ بودن افسانه‌ی اسکندر، آن چنان که دروغ‌ پردازان و ستایشگران نوشته‌اند، باخبرند اما به روی خود نمی‌آورند و می‌گویند: دشوار است که تاریخ نوشته را برهم بزنیم و از نو تاریخ بنویسیم.!
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
54
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
kaydan
kaydan
1396/01/01

کتاب‌های مرتبط

History of the wars Vol 6: Secret History
History of the wars Vol 6: Secret History
5 امتیاز
از 7 رای
ماگناکارتا یا منشور کبیر
ماگناکارتا یا منشور کبیر
4.5 امتیاز
از 15 رای
Art of The Bronze Age
Art of The Bronze Age
4.5 امتیاز
از 12 رای
ایرانیان و یونانیان
ایرانیان و یونانیان
4.6 امتیاز
از 82 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی هلنیسم، دروغی بزرگ درباره‌ی ملتی کوچک

تعداد دیدگاه‌ها:
20
کتاب تاریخ ماد نوشته دیاکانوف روسی تا چندین دهه پیش از منابع معتبر برای شناخت تاریخ مادها و ایرانیان محسوب می شد. این کتاب توسط زنده یاد کریم کشاورز ترجمه گردید، شخص مترجم نیز در پیشگفتار کتاب ذکر می کند این کتاب دارای اشتباهات بسیار بوده و اعتبار کلی کتاب زیر سوال است.
کتاب شاهنشاهی هخامنشی نوشته اومستد(ترجمه محمد مقدم) پر از اشتباهات و نگاه های مغرضانه به تاریخ ایران است. این تالیفات همچون بسیاری از تالیفات نوشته محققین قرن حاضر است ولی قرار نیست هر روایتی را که نقل نمودن چشم و گوش بسته بپذیریم.
اومستد در زمینه پیدایش خط ادعا می کند خط را یک چوپان یهودی اهل بین النهرین کشف و اختراع نمود! حال یکی نیست بپرسد برپایه کدام اسناد و شواهد تاریخی مشخص شده که مخترع خط یک چوپان آنهم یهودی بوده است؟!
دکتر رکن الدین همایون فرخ در کتاب نقش ایرانیان در آفرینش خط(انتشارات اساطیر) به تک تک این جعل تاریخ برای اقوام یهودی و غیر ایرانی اشاره نموده و با ارائه اسناد و شواهد خط شناسی پایگاه و خواستگاه اولیه آن را فلات ایران و اقوام ایرانی دانسته است. یکی از نقدهای ایشان به قومی به نام آرامی می باشد. که هویت واقعی این قوم مشخص نیست و چگونه این قوم توانسته بخش اعظم تمدن قدیم را بوجود آورد؟!
(جناب همایون فرخ نظر به این دارند که به احتمال زیاد قومی به نام آرامی وجود خارجی ندارد بلکه میتواند همان اقوام آریایی بوده باشد.)
و در پایان در مورد اقوام سامی و بابلیان باز مشخص نشد منظور شما از این جمله چیست؟
((در مورد آشوریان و بابلیان هم تشریف بردید و با اطلاعات جالب تری برگشتید!!!!!))
بفرمایید مشکل کجاست و اطلاعات جالب که باعث چنین تعجبی برای شما شده کدام است؟! کتاب مشرق زمین گهواره تمدن به قلم ویل دورانت صفحه 187 پاراگراف آخر دقیقا این موضوع را نقل کرده! مشکلی دارید تشریف ببرید یقه ویل دورانتی که ادعا می کنید فلان جایزه را برای کتابش گرفته رو بچسبید! (منابع دیگر نیز موجود است میتوانید به آنها نیز رجوع نمایید)
لطفا بجای تفسیر به رای نمودن نظرات مخاطب عین نظرات رو نقل قول کنید و زیر آن توضیحات خود را بیاورید.
در پایان آنچه که اهمیت داشت و برای نویسنده کتاب بالا نیز دارای اهمیت بود این بود که به هر منبع تاریخی به صرف اینکه یونانی یا غربی است چشم و گوش بسته استناد نکنید. اگر حجم پایین 54 صفحه کتاب بالا باعث دل زدگی شما شده و فکر می کنید حتما باید محقق چند هزار صفحه رو در نقد تاریخ یونانی و مورخین کلاسیک یونانی خامه سرایی نماید مشکلی نیست. بفرمایید تشریف ببرید کتاب 15 جلدی یونانیان و بربرها نوشته امیر مهدی بدیع را مطالعه نمایید این کتاب به زبان فرانسه نوشته شده و زنده یاد ثاقب فر نیز کتاب را ترجمه نموده. نظرات جناب شروین وکیلی را مطالعه کنید، کتاب هردوت پدرخوانده تاریخ را بخوانید و ده ها کتاب و مقاله دیگر در این باب که میتواند بسیار تعمق برانگیز باشد.
و اما انتقادی که به 4 میلیون وارد ساختید اشتباه شخص بنده در تایپ کردن بود در متن اصلی ترجمه کتاب جلد اول(مشرق زمین گهوار تمدن) سطر اول کتاب دقیقا اشاره به آمار 40 میلیون جمعیت امپراتوری پارس نموده ولی بنده متوجه نشدم این اشتباه املایی چه ربطی به آمار و ارقام یک میلیون و هشتصد سرباز سپاه خشایارشا دارد؟! شما اصل قضیه رو رها کردید و با سفسطه سعی دارید چیزی دیگر را بزرگ کنید؟ در حالی که اصل سوال همچنان به قوت خود باقیست. جناب ویل دورانت مورخ معتبر شما از روی کدام منبع و گزارش چنین آماری داده اند؟ اگر از هردوت یا کتزیاس نقل کرده اند که خود این مورخین همدیگر را به کرات دروغگو خطاب می نمودن اگر از محقق و باستان شناسی همچون راولسون نقل نموده که او نیز مشخص نیست این آمار و ارقام رو طی کدام نظریه و کدام منبع معتبر نقل نموده.
برای درک بهتر از تعداد سپاهیان خشایارشا و شیوه آمار دهی تاریخی که کاملا نسبی بوده و به هیچ عنوان نمی توان هیچگونه آمار دقیقی را برای یک رخداد تاریخی بیان نمود میتوانید به کتاب "لشکر کشی خشایار شا به یونان" نوشته دکتر چارلز هینگ نت مراجعه نمایید. این کتاب رو نیز حدود یکماه پیش در سایت قرار دادم میتوانید به کتاب مراجعه نمایید. نویسنده پس از مطالعه تمامی منابع یونانی و کنار گذاشتن دروغها و غلوها و بزرگ نمایی ها در نهایت به این نتیجه رسیده که سپاه خشایار میتوانسته حدود 80 تا 100 هزار نفر بوده باشد نه یک میلیون هشتصد یا دو میلیون نفر!
http://ketabnak.com/book/82166/%D9%84%D8%B4%DA%A9%D8%B1%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%D8%AE%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%86#desc_start
[quote='saeidborji']نقل قول از kaydan:5- چشم و گوش بسته سپاهیان خشایارشا را یک میلیون و 800 هزار نفر رقم می زند و جالب است که خود فراموش می کند که در یکی دو فصل پیشتر جمیعت کل فلات ایران تا هند و سرزمینهای تحت سلطه هخامنشیان را 4 میلیون نفر آمار می دهد
یا ترجمه صحیح نیست یا خواندن شما . چهار میلیون نیست و چهل میلیونه [/quote]
کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت در همین سایت موجود است میتوانید به کتاب مراجعه نمایید. آنچه که بنده بهش اشاره نمودم تاریخ تمدن ویل دورانت کتاب اول به نام مشرق زمین گهوار تمدن است! از همان کامنت اول نیز چنین آوردم: ((...دوم انکه اگر منظور شما از کتاب میراث شرقی ما نوشته ویل دورانت جلد اول تاریخ تمدن ویل دورانت به نام مشرق زمین گهواره تمدن است.))
1- لطف کنید نظرات دیگران رو تفسیر به رای نکنید!2- سعی کنید اگر میخواهید نظری رو نقد کنید عین آن نظر رو کپی پیست کرده زیر اون توضیح دهید چون گویا فراموش می کنید مخاطب چه گفته است!
3- شما کل نظرات بنده رو خوندید و درنتیجه به اینجا رسیدید که چون بنده 40 رو 4 نوشتم پس هر خط گفتار بنده یک غلط دارد(البته مشخص نشد منظور از اطلاعات غلط چیست و چگونه به ادعای شما میان احتمالا ده ها غلط تنها به همین بسنده کردید که چرا بنده 40 رو 4 نوشتم!) دوست عزیز میشه غلطهای دیگر رو بدون مغلطه کردن نشان دهید؟!
و اما آمار جمعیت امپراتوری پارس که باز سعی نمودید نشان دهید بنده ادعا داشتم این نظر ویل دورانت از خود او بوده! بنده کی و کجا چنین ادعایی کردم که میفرمایید از راولسون چنین نظریه رو گرفته؟!
این عین گفتار بنده است میتوانید مجددا مطالعه نمایید:
((..همچون ویل دورانت که با کنار هم گذاشتن چندین روایت از چندین منبع کتابی را تالیف نموده است، منبع معتبر یعنی مولف در مقام محقق در بیان هر روایت خود را مسئول دانسته و در باب درستی یا نادرستی آن تحقیق می نماید نه همچون ویل دورانت که چشم و گوش بسته سپاهیان خشایارشا را یک میلیون و 800 هزار نفر رقم می زند.))
دقیقا مشکل کتاب بالایی که نخوانده نقد کردید و انتقاد بنده به نظرات افرادی همچون ویل دورانت برسر این است که محقق نیستند بلکه بدون تفکر و تعمق هر آمار و ارقامی را در کتاب خود کپی پیست می کنند بدون آنکه در صحت و سقم آن بیندیشند. احتمالا چون هردوت نقل کرده، تعداد اسبان سپاهیان داریوش در جنگ مارتن چنان زیاد بودن که آب یک دریاچه را سرکشیدن، یا اندازه مورچه های کشور هند به اندازه یک سگ یا گاومیش است پس ما نیز باید بپذیریم، یا اینکه اگر ایرانیان قربانیان خدایان خود را پس از کشتن میخوردن ما نیز باید بپذیریم!
مشکل کتاب 54 صفحه ای بالا دقیقا برسر این مهمل بافی مورخین یونانی است که شما مثلا به نظرات او نقد وارد کردید.
[quote='kaydan']5- چشم و گوش بسته سپاهیان خشایارشا را یک میلیون و 800 هزار نفر رقم می زند و جالب است که خود فراموش می کند که در یکی دو فصل پیشتر جمیعت کل فلات ایران تا هند و سرزمینهای تحت سلطه هخامنشیان را 4 میلیون نفر آمار می دهد
[/quote]
یا ترجمه صحیح نیست یا خواندن شما . چهار میلیون نیست و چهل میلیونه
این متن اصلی کتاب دقیقا کپی و پیست میکنم
Persia itself, which was to rule these forty million souls for two hundred years, was not at that time the country now known to us as Persia, and to its inhabitants as Iran; it was that smaller tract, immediately east of the Persian Gulf, known to the ancient Persians as Pars, and to the modern Persians as Fars or Farsistan.15
از خودش اختراع نکرده منبعش Rawlinson میباشد.
کتابی که گفتید مشرق زمین گاهواره تمدن بود و اون کتاب که به خیال خودتون داشتید ترجمه میراث شرقی ما رو تصحیح میکردید. زود فراموش نکنید و اگر هم فراموش میکنید برید پست خودتون رو بخونید.
برای هر یه خطی که نوشتم یه صفحه اطلاعات غلط سرهم کردید و اگر اینطوری بخام پیش برم که امار منابع شما تصاعدی بالا میره. پس همین دو مورد رو به عنوان مثال میارم که بدونید هم کتاب اصلی رو خوندم و به جزییاتش هم دقت کردم . این شمایید که باید به ترجمه فلان و بهمان اتکا کنید ..... و اگر مترجم 40 رو 4 ترجمه میکنه باید بگذارید به حساب خودتون یا مترجم نه مولف. در مورد آشوریان و بابلیان هم تشریف بردید و با اطلاعات جالب تری برگشتید!!!!! دست خوش. الان میرم اون کتابی که گفتید رو یه نگاه بهش میندازم.
7- بنده هیچ کجا اسمی از این نیاوردم که آثار باستانی ما فقط در زمان قاجار به غارت برده شده! بلکه اشاره نمودم برید اولین قرار داد حفاری های باستان شناسی ایران و کشورهای غربی (فرانسه و سپس آلمان و آمریکا) را مطالعه نمایید. این به این معنا نیست که تنها در آن دوران آثار باستانی ما به تاراج برده میشد! کتابی که لینکش رو گذاشتم رو میتونید مطالعه نمایید احتمالا نسخه تایپی آن در اینترنت موجود است، تاراج میراث باستانی ما از آن دوران تا زمان حال به اشکال و روشهای مختلف همچنان وجود دارد. مطمئنا اگر موزه های این کشورها خریدار آن نمی بودن اکنون در موزه ملی ما ثبت ضبط می گردید. اینکه دستان آلوده بسیاری از سیاستمداران و دلالان آثار باستانی در طی این چند دهه برای منافع شخصی این آثار را به کشورهای خارجی ارسال می نمایند دلیل بر این نیست که من نوعی از خروج هویت و تاریخ کشورم که متعلق به تمامی مردم ایران است(سپس به ملتهای دیگر) توسط عده ای محقق و باستان شناس که در قدم اول می باید اصول اخلاقی و وجدان و انصاف را رعایت نمایند به تاراج برده شود.
یکی از مفاد قراردادی که میان ایران دوران قاجار با موسسه های باستان شناسی فرانسه در طی اولین حفاری ها بسته شد اینگونه بود که آنها به ازای هر اشیاء تاریخی که از جنس طلا می بود هم وزن آن به دربار ایران طلا می دادند! یعنی یک ریتون طلا با قدمت 3 هزار سال را ببرند به جای آن هم وزن آن مثال 300 گرم طلا بدهند! این نمونه کاملی از چپاول و غارت آثار تاریخی یک ملت است که بدون مد نظر قرار دادن سابقه و قدمت تاریخی و فرهنگی آن با آن همچون یک اشیاء تزئینی برخورد نمایند!
اینکه امروزه روز چنین عقوبتی دچار تاریخ و تمدن و میراث فرهنگی ایران ما گردیده مطمئنا در درجه اول انگشت اتهام آن به سمت تک تک ما ایرانیان است و سپس به دولتمردان،وقتی ما با چنین تفکری حاضریم هویت و تاریخی که نه تنها میراث ماندگار ما بلکه هویت فرزندان این آب و خاک بوده را اینگونه تاراج نمایند دیگر هیچ انتظاری از آن غربی نمی توان داشت کسانی همچون مادام دیالافوای فرانسوی که نه تنها آثار شوش را غارت نمود بلکه هرآنچه را که نتوانست ببرد به اعتراف خود با پتک و چکش نیست و نابود نمود.(مراجعه شود به سفرنامه مادام دیالافوا به شوش و بابل ...)
6- خوب بنده نیز بسیار خوشحالم که قوانین سایت اجازه نمی دهد که بیشتر از آنچه که احتیاج است در باب تاراج و غارت کردن آثار ملی ما بر زبان آورید چون شخصا در مقابل این شیوه تفکر انیرانی تاحدودی آلرژی دارم، شما را نمیدانم ولی ما ایرانیان هرگز در خانه خود را بر روی دزدان باز نمی گذاریم آنهم به این بهانه که چون برادرمان دزدی می کند پس چه بهتر که فلان اجنبی هم اموالمان را به غارت ببرد! از این شیوه تفکر شما میتوان پی به ماهیت فکری شما برد، جالب است که نمی فرمایید این آثار باستانی ما را اگر فلان اجنبی به تاراج نمی برد اکنون کجا می بودن؟! احتمالا توسط عده ای سودجو در طبقه دوم موزه لور بخش شرق شناسی می بودن! مگر فرقی هم می کند آنچه که غربی ها نتوانستند بدزدند از دولتی همین تفکر امثال شما اکنون خودی ها به غارت برده اند، اینکه ما لیاقت این را نداریم از آثار ملی خود محافظت نماییم یک حرف است و اینکه یک عده تاراجگر اجنبی آنها را چپاول نمایند بحثی دیگر است، کشور افغانستان نیز روز اول چنین نبود چگونه است که هزاران سال آثار ملی افغانستان و بودای بامیان در جای خود تکان نخورد ولی در طی دو سه دهه ناگهان عقاید ارتجاعی و گروه های بنیادگرای طالبان و بن لادن آنها را به توپ بستن؟! مگر بجز این است که این گروه های بنیادگرای اسلامی توسط همان نظام های ملیتاریستی غرب(آمریکا) برای مقابله با شوروی در زمان جنگ سرد بوجود آمدن؟! شمایی که علاقه به مطالعه کتابهای اورجینال و زبان اصلی دارید بد نیست خاطرات هیلاری کلینتون را مطالعه کنید! نظرات ژیلبر اشقر، نوام چامسکی را بخوانید، کتاب بازی شیطان رابرت دریفورس را بخوانید تا پی به واقعیت امر ببرید که چه دلیلی باعث نابودی آثار باستانی افغانستان گردید!
آثار باستانی و هویت ملی من توسط همان کشورهای به ظاهر دموکراتیکی خریداری می گردد و در موزه های آن کشور قرار می گیرد که من ایرانی را با چندین هزار سال تمدن یک کله سیاه مرتجع خطاب می کنند! همان کشورهای بظاهر متمدنی که باعث چنین بحرانی در منطقه در طی این دو سه دهه شدن تا بودای بامیان تخریب گردد، شهر باستانی پترا در سوریه نابود شود و موزه مردم شناسی سوریه با هزاران آثار باستانی که یادگار تمدن اقوام خاورمیانه بود در کمتر از چند سال نیست و نابود شود و اکنون امثال شما با افتخار بگویید که همان بهتر که این آثار در موزه های این کشورهای اروپایی نگهداری شود! کتاب اربابان جدید جهان را مطالعه نمایید تا پی ببرید که بخش اعظم آثار باستانی عراق در همان ماه های اولیه حمله نیروهای آمریکایی به این کشور به غارت برده شد، غارت و چپاولی مهندسی شده که ماه ها پیش از شکست حزب بعث عراق توسط سیاستمداران آمریکایی برنامه ریزی شده بود!
بله با بجرانی که در سوریه و منطقه ایجاد شده بخش اعظم این آثار باستانی توسط نیروهای داعش به دلالهای همان موزه ها و کلکسیون های غربی فروخته میشود!
مطمئنا وقتی می خواهی ملتی را نابود سازی بهترین روش این است که اول تاریخ و هویت او را از او بگیری!
5- منظور از منابع معتبر تر منابعی است که توسط باستان شناسان با تحقیق و مطالعه گردآوری گردیده، نه داستان نویسانی همچون ویل دورانت که با کنار هم گذاشتن چندین روایت از چندین منبع کتابی را تالیف نموده است، منبع معتبر یعنی مولف در مقام محقق در بیان هر روایت خود را مسئول دانسته و در باب درستی یا نادرستی آن تحقیق می نماید نه همچون ویل دورانت که چشم و گوش بسته سپاهیان خشایارشا را یک میلیون و 800 هزار نفر رقم می زند و جالب است که خود فراموش می کند که در یکی دو فصل پیشتر جمیعت کل فلات ایران تا هند و سرزمینهای تحت سلطه هخامنشیان را 4 میلیون نفر آمار می دهد(حال کار نداریم که ایشان برپایه کدام سازمان آمار و ارقام نفوس و جمغیت آنهم در 2500 سال پیش پی به چنین جمعیتی برده!)ولی لااقل کمترین انتظاری که میرود مورخ بجای کپی برداری از هر افسانه پردازی خود کمی تعمق نماید که چگونه میتوان یک میلیون و 800 هزار نفر(البته تنها شمار جنگاوران بجز به قول ویل دورانت روسپیان و آشپزان و حمالان و غلامان ووو....!) را میتوان برای یک نبرد آنهم هزاران کیلومتر آنسو تر بسیج نمود!
اگر جناب ویل دورانت شما کمی تعمق و تفکر می نمود و بجای افسانه پردازی کتاب معروف بازگشت ده هزار سرباز یونانی که توسط فرمانده همان ارتش(گزنوفن) تالیف شده بود را با دقتی بیشتر میخواند متوجه میشد که عبور تعداد ده هزار سرباز یونانی از کنار هر شهر و ده ی باعث می گردید که در آن شهر قحطی حاکم گردد، یعنی شهرها و روستاهای آن دوران نیز تاب تحمل فراهم نمودن چنین آذوقه ای برای تعداد ده هزار سرباز یونانی را نیز نداشتن، به همین دلیل بخشی از سپاه ایران به فرمان داریوش سوم تا خروج یونانیان از مرزهای ایران مراقب حرکات آنان بودند. حال چگونه است که این تعداد سپاه ایران با این جمعیت انبوه توان جابجایی را داشته اند؟! با کدام تدارکات و طبق کدام سیستم لجستیکی مدرن قرار بود آذوقه این تعداد سرباز را فراهم نمایند؟!(کتاب فوق با وجود حجم کم به همین دلیل ارزش دارد که در پاره ای از موارد خواننده را بجای خیال پردازی به تفکر وامی دارد که هرچه گفتن را کورکورانه قبول نکند آنهم نه به این خاطر که فلان کتاب فلان جایزه را گرفته است!)
1- آن کتابی که بنده نام آوردم شامل 11 جلد بوده(بیش از 7500 صفحه) که جلد اول به نام مشرق زمین گهوار تمدن می باشد، احتمالا شما نه ترجمه این کتاب رو و نه نسخه اصلی آن را نخوانده اید. ترجمه کتاب توسط اساتیدی صورت گرفته که مطمئنا آشنایی بسیار با زبان فارسی و فرانسوی داشته اند از جمله این مترجمین دکتر امیر حسین آریانپور می باشند که فرهنگ چهار زبانه(فارسی،انگلیسی،آلمانی،فرانسه) این محقق و اندیشمند بسیار معروف است و احتمالا جنابعالی نیز برای آموختن زبان انگلسی به این فرهنگ نامه مراجعه کرده اید، پش مشکلی در ترجمه این کتاب وجود ندارد جز اینکه اصولا کسی با دقت لازم کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت را نخوانده باشد و آگاهی لازم از نظرات او در رابطه با مشرق زمین و خصوصا ایرانیان نداشته باشد!
2- هرچند که کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت امروزه روز ارزش بحث و جدل کردن ندارد و نظرات این کتاب به دلیل کپی برداری بدور از تحقیق و دقت کافی از منابع یونانی نقدهای بسیاری بر آن وارد است ولی همانگونه که پیشتر نیز اشاره نمودم او بجز اشاره به خصائل نیکوی کورش از جمله انسان دوستی به ناگاه فراموش کرده که در وصف او چه آورده و چنین می گوید!((نقص بزرگی که بر خلق و خوی کورش لکه باقی گذاشته آن بود که گاهی بیحساب قساوت و بیرحمی داشته است، این بیرحمی به پسر نیمه دیوانه وی کموجیه به ارث رسید...)) او داریوش را فردی قصی القلب و شاهان هخامنشی را مخترع انواع شکنجه ها نامیده که این نوع شکنجه ها بعدها از طریق ایرانیان به ترکان به ارث رسیده است(حال یکی بگویید باکدام منطق و عقل سلیم می باید فاصله هزار ساله میان سلسله هخامنشیان با ترکان را باید پر نماید که بتوان این ارثیه شوم را از جانب شاهان ایرانی به ترکان بدهند!) در رابطه با نوع زندگی ایرانیان نیز به همین گونه گفتار مهمل بسیار رانده و در رابطه با زرتشت نیز طبق معمول برپایه همان لاطائلاتی که یونانیان برای خود سرهم کرده اند نظراتی را بیان داشته و جالب آنکه ادعا دارد که ایرانیان در دوران زرتشت و دوران قدیم برای خدای خود اهورامزدا همچون شتر و گاو و گوسفند انسانها را نیز قربانی می کردن!(پیشنهاد میکنم برای یکبار نیز که شده این کتاب رو مطالعه نمایید!)
3- اصولا وقتی نویسنده یک مطلب میان دوکمان(پرانتز) مطلبی را اضافه می نماید به معنای توضیحات بیشتر برای درک بهتر موضوع است، وقتی بنده در مقابل بین النهرین(عراق کنونی) را اضافه می نمایم به این معناست که خواننده اگر آشنایی با چنین مکانی ندارد با آگاهی از نام جدید آن پی به واقعیت امر ببرد، این به این معنا نیست که این واژه(عراق) کی و در چه زمانی برای میانرودان یا بین النهرین انتخاب شده بوده است! دوست عزیز خواهشا تشریف ببرید تاریخ ویل دورانت را مطالعه نمایید بجای خندیدن اگر کمی دقت می نمودید متوجه می شدید که شخص ویل دورانت مدعیست که قوم بابل از درهم آمیختگی قوم اکد و سومر بوجود آمده که از این ترکیب عنصری به نام نژاد سامی پدیدار گشته! شما گویا چندان آشنایی با ریشه اقوام سامی ندارید و هنوز نمیدانید خواستگاه اولیه سامیان در بین النهرین(عراق کنونی) می باشد. میتوانید به لغت نامه دهخدا(ذیل تعریف واژه سامی) و ده ها کتاب که به تاریخ میانرودان پرداخته اند مراجعه نمایید. (کتاب تاریخ عرب فلیپ حتی شرح کاملی از خواستگاه اولیه مردم حجاز که از اقوام قدیم سامی میانرودان می باشند آورده است،)
4- دفاع کورکورانه و بدون تحقیق از مطالب برخی منابع(در اینجا منابع کلاسیک یونان) به معنای دفاع از انان است،
1-- اون کتابی که شما اسم اوردید رو من نخواندم!! منظورم ترجمه فارسی ان کتاب هست. بنده نسخه اصلی را خواندم
2-- در کتاب نسخه اصلی Cyrus به عنوان سخاوتمند ترین, باکیاست ترین پادشاه تاریخ و بهترین مدیریت در طول تاریخ (the best governed( یاد کرده است (مطمین هستید که این کتاب را خوانده اید؟؟ یا اگر ترجمه را خوانده اید مترجم امانت دار بوده است؟؟)
3-- بین بابلیان Babylonian و سریانی ها Assyrian دو رودخانه دجله و فرات و یک بین النهرین Mesopotamia فاصله هست :)) کی و کجا گفته این ها یک ملت بودند؟؟ The Ancient Near East
این مللی که ما امروز میشناسیم مثل عراق و ... در اون روزها وجود نداشته!!
4-- کجا من " سنگ مورخین یونانی" را به سینه زدم؟
5-- منظورتان از منابع بهتر چیست؟؟ این مجموعه ویل دورانت برنده پولیتزر است . ضمنا ویل دورانت هر کجا از یک fact ذکری به میان اورده منبعش رو هم گفته (کتاب اصلی 1152 صفحه است و از صفحه 939 تا اخر لیست منابع مولف هست یعنی بیش از صد و پنجاه صفحه منبع!!!) شما هم چند منبع خوب به بنده معرفی کن. البته نه مثل کتاب بالا.
6-- همان بهتر که این آثار باستانی در موزه های اروپا محافظت بشوند. مقررات سایت به من اجازه نمیدهد وگرنه میگفتم الان این آثار باستانی کجا بودند. ولی یک مثال میزنم: به شهر بامیان افغانستان یه نگاهی بندازید و ببینید به سر اون مجسمه های کنده شده در دل کوه که نمیشد به موزه های اروپا انتقال داده بشه چه آمده (با آر پی جی داغان شدند)
7-- خودتان فرمودید در دوران قاجار میراث فرهنگی ما به یغما رفت!! یه مقدار بیشتر تعمق بفرمایید و ببینید مثلا الان آثار باستانی ما (اگر کشف بشوند) چه بر سرشان میآید
هلنیسم، دروغی بزرگ درباره‌ی ملتی کوچک
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک